محمدرضا عاشوری

وبلاگ نوشته‌ها و روزنوشته‌های محمدرضا عاشوری

مطالعه سطحی در مقابل مطالعه عمیق

دیروز داشتم به این موضوع فکر می‌کردم که من زمان زیای را به مطالعه کردن می‌گذرانم ولی احساس می‌کنم آن طور که باید در موضوعاتی که درباره‌شان مطالعه می‌کنم عمیق نمی‌شوم. مفاهیم گنگی از آنچه که خوانده‌ام در ذهن دارم اما اگر بخواهم آن‌ها برای کسی توضیح بدهم یا نمی‌توانم یا آنچه که می‌گویم شاید درست و کامل نباشد.

21 آبان 1400

چند روزی ننوشتم. کمی کار سرم ریخته بود که باید انجام می‌شد. نه این که کارها باعث شده باشند تا زمانی برای نوشتن نداشته باشم؛ نه، اما درگیری‌های ذهنی باعث می‌شوند چیز زیادی برای گفتن نداشته باشی.

منظورم این است که اگر چیزی درست و حسابی نگویی، که نه بیاموزد، نه باعث سرگرمی شود، نه بخنداند، نه بگریاند و... صرفاً حرف زدن و نوشتن چه فایده‌ای دارد؟

همچنان پیاده‌روی می‌کنم.

دو فیلم خوب دیدم که باید در موردشان بنویسم. تصمیم‌های کوچک جدیدی ‌هم گرفتم.

ادامه 15 آبان 1400

1. خواندن کتاب 28 اشتباه نویسندگان را به پایان رساندم.

2.یک مطلب برای سایتم نوشتم. معرفی کتاب  28 اشتباه نویسندگان

4.زبان خواندم.

4. کتاب جدیدی را شروع کردم.

5 .به پیاده‌روی رفتم.

امروز در کست باکس چرخیدم ببینم پادکستی در مورد نویسندگی پیدا می‌شود تا مطلب جدید از آن یاد بگیرم یا نه. یکی دو تا را گوش دادم، آنطور که باید به مذاق من خوش نیامد. چون بیشترش برایم تکراری بود. اما یک پاکست خوب هم به تورم خورد که برای‌تان در ادامه خواهم گفت.

15 آبان 1400

خدا را شکر از میزان درگیری‌های ذهنی که داشتم به مقدار زیادی کم شد. این چند روزی‌ را که ننوشتم، بغیر از جمعه به پیاده‌روی رفته بودم. در طی پیاده‌روی بیشتر فکر کردم و چیزی گوش ندادم و متاسفانه چیزی برای ارائه ندارم.

در  حال سرو سامان دادن به وبسایت رسمی ام هستم. البته از عبارت وبسایت رسمی اصلا خوشم نمی‌آید ولی فعلا کلمه جایگزینی برای آن پیدا نکرده‌ام. به هر حال اگر به آنجا هم سر بزنید باعث خوشحالی است.

حرف زیادی برای گفتن ندارم. سعی می‌کنم برای نوشته‌های بعدی دستِ پر خدمت برسم لبخند

پیاده‌روی 9 و 10 آبان

نهم و دهم آبان هم به پیاده‌روی رفتم. نهم آبان به پادکست طنزپردازی که در نوشته قبلی معرفی کرده بودم گوش دادم که در مورد رضا عطارن بود. شخصیت جالبی دارد و فرد باهوشی است. اگر کار‌های عطاران را می‌پسندید توصیه می‌کنم این پادکست را از دست ندهید. اطلاعات جالبی گیرتان خواهد آمد.

پیاده‌روی دهم آبان هم به چیزی گوش ندادم. مسیر رفت را با همسرم صحبت می‌کردم و در مسیر برگشت یک متن انگلیسی را ترجمه می‌کردم و در خیابان در حالی که سرم توی گوشی بود پیاده‌روی می‌کردم. چند بار هم نزدیک بود با عابران برخورد کنم.

روز‌های جالبی را پشت سر نمی‌گذارم. ذهنم به شدت درگیر مسائلی است که گفتن ندارند. این روز‌ها هم می‌گذرد مثل همه روز‌هایی که گذشت.

۱ ۲ ۳ . . . ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ . . . ۱۲ ۱۳ ۱۴
این وبلاگ شامل نوشته‌های پراکنده‌ و روزنوشته‌هایی است که تصمیم گرفته‌ام منتشر کنم.

Designed By Erfan Powered by Bayan