من سالهاست که وبلاگ مینویسم. وبلاگهای زیادی هم داشتهام. چندین وبلاگ ایجاد کردم و کمی در آنها نوشتم و بعدش به سرم زد و همه چیز را حذف کردم. بعضی وقتها به سرم میزد که یک وبلاگ درست کنم و در آن ناشناس بمانم و حرفهایی بزنم که بهعنوان محمدرضا عاشوری نمیتوانم بزنم. اما هیچوقت نتوانستم بیشتر از یکی دوتا پست در چنین وبلاگهایی منتشر کنم. همیشه از خودم میپرسم که چه بشود؟ اصلاً چه میخواهی بگویی که نمیتوانی با اسم خودت بگویی؟
در میان وبلاگهایی که ساختم تنها آنهایی را نگه داشتم که اسم خودم روی آنها بود، چون دوست داشتم اگر حرفی میزنم خودم باشم و کسی که میخواند بداند چه کسی این حرف را زده است. دوست دارم آنهایی که مرا میخوانند مرا بشناسند؛ اشتباه برداشت نکنید، نه بهعنوان یک وبلاگنویس یا کسی که فعالیت خاصی میکند، بهعنوان یک دوست، بهعنوان کسی که او را میشناسند و گاهی میتوانند چند کلمه با او صحبت کنند.
گاهی فکر میکنم در ناشناس نوشتن لذتی است که هیچوقت آن را تجربه نکردهام. اما به نظرم هرکس یک «چرا» برای نوشتنش دارد و «چرایی» نوشتن من با ناشناس نوشتن همجهت نیست، حتی اگر لذت زیادی در این کار باشد.
- چهارشنبه ۲۱ تیر ۰۲