محمدرضا عاشوری

وبلاگ نوشته‌ها و روزنوشته‌های محمدرضا عاشوری

برنامه ریزی برای خودم- اجرا از سوم شهریور

می‌خواهم در این پست درباره برنامه‌ روزانه‌ای که تصمیم گرفته‌ام اجرایش کنم بنویسم.  چون دوست دارم که این برنامه را اجرا کنم بنابراین در موردش می‌نویسم تا تعهدی ایجاد شود برای خودم.

کارها از این قرار هستند:

  1. نوشتن
  2. خواندن
  3. یادگیری طراحی سایت با وردپرس
  4. متمم خوانی

خب من قصد دارم این ۴ کار را در طول روز انجام بدهم. البته در کنار شغلی که دارم.

مهم ترین کار در این لیست نوشتن است و برای اینکه مهم‌ترین کار را در ابتدایی‌ترین ساعت روز انجام داده باشم صبح‌ها به محض بیدار شدن و نوشیدن یک لیوان آب به سراغ نوشتن می‌روم. حداقل مقدار نوشتن روزانه ۲۵ دقیقه معادل یک پومودرو است که معمولا با سرعت تایپ من بین ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه می‌شود.

بعد از نوشتن کار بعدی خواندن یا مطالعه کتاب است که آن هم حداقل مقداری معادل یک پومودرو دارد. مهم نیست مطالعه در چه ساعتی از روز انجام بگیرد. مهم این است زمانی صورت بگیرد که علاوه بر خواندن توانایی یادداشت برداری روی کاغذ را داشته باشم.

 کار بعدی یادگیری طراحی سایت با وردپرس است که حداقل مقدار آن یک درس از آموزش ویدئویی است که تهیه کرده‌ام.  تقریبا زمان آن بین ۳۰ دقیقه تا یک ساعت است. بهترین زمان برای این کار نیز زمانی است که بعد از آن یا در حین دیدن آموزش وقت برای تمرین و اجرا نیز وجود داشته باشد. در صورت نبود وقت می‌توانم ویدئو را ببینم ولی تمرین را به زمان دیگری موکول کنم.

و کار آخر نیز متمم خوانی است. که تنها یک درس در روز مطالعه می‌شود و این مطالعه زمانی صورت می‌گیرید که امکان یادداشت برداری با کاغذ وجود داشته باشد.

این ترتیب و برنامه با تمام نواقصی که ممکن است در آن وجود داشته باشد تصمیم امروز من است و از فردا اجرایی خواهد شد. گزارش کار مربوط به این برنامه نیز در یک دفترچه یادداشت نوشته خواهد شد. این برنامه قابل تغییر بوده و برای بهینه سازی آن می‌توانم اقداماتی را در نظر بگیرم. اما موظف هستم هر تغییری را در ادامه این پست منتشر کنم.

قانون دو دقیقه برای شروع ناقص

درصد زیادی از افرادی که تمایل دارند کاری را شروع کنند از شروع کردن آن طفره می‌روند و به نحوی در دام اهمال کاری گرفتار می‌شوند. یکی از راه‌حل‌ها برای این مشکل استفاده از قانون ۲ دقیقه است. قانون دو دقیقه می‌گوید هر کاری را -هرچقدر بزرگ باشد- برای دو دقیقه شروع کنیم و انجامش دهیم.
مثلا فردی را در نظر بگیرید که قصد دارد یک مقاله ۵۰۰۰ کلمه‌ای بنویسد اما هیچ ایده‌ای ندارد. به صفحه سفید کاغذ زل زده و منتظر است که ایده‌‌ای به ذهنش برسد. این فرد می‌تواند برای ۲ دقیقه شروع به نوشتن جملات تصادفی کند که به ذهنش می‌رسد. با این کار ممکن است از میان جمله‌های نوشته شده ایده بگیرد و کار نوشتن را آغاز کند.
بر خلاف تصور بسیاری از ما که فکر می‌کنیم باید انگیزه داشته باشیم تا کاری را شروع کنیم، انگیزه بعد از شروع کار خود را نشان می‌دهد. قدم‌های کوچک بردارید و آهسته حرکت کنید. یک ماشین مسابقه‌ای که با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت می‌کند نیز از دنده یک و با سرعت کم شروع کرده.
به خودتان اعتماد کنید. در بسیاری از مواقع آدم برای شروع کار ایده‌ای به ذهنش نمی‌رسد. اما اگر شروع کند، حتی به صورت ناقص، می‌تواند اوضاع را به شکلی تغییر دهد که کار به بهترین نحو انجام گیرد.

حوالی دنیای خودمان بچرخیم

آدم‌ وقتی تصور درستی از خودش داشته باشد می‌تواند به خیلی چیز‌ها نه بگوید و این موضوع مهمی است. اگر تصور درستی از خودمان نداشته باشیم باید شبیه تصوراتی باشیم که دیگران از ما انتظار دارند. باید همیشه سعی کنیم نقش‌هایی که دیگران برای ما در نظر می‌گیرند را به درستی ایفا کنیم تا آن‌ها را راضی نگه داریم.

ارزیابی شخصی روشی برای مقابله با اهمال کاری

یکی از عواملی که باعث می‌شود تا ما دچار اهمال ‌کاری شویم عدم وجود نظارت است. اگر برای خودتان کارمی‌کنید و جود نداشتن نظارت می‌تواند به مشکلی جدی برای‌تان تبدیل شود.

اگر کمیت و کیفیت کار‌هایی که انجام می‌دهید را نسنجید با مشکل مواجه می‌شوید. به جای اینکه خودتان در مسیری که می‌خواهید قدم بردارید اجازه می‌دهید مسیر شما را به هر سو که خواست ببرد.

باید زمان مشخصی را تعیین کنید که در آن زمان از خودتان سوال کنید و  خود را مورد ارزیابی قرار دهید. اگر خودتان را به پاسخگویی ملزم کنید می‌توانید تا حد زیادی از اهمال کاری که از عدم وجود نظارت پدید می‌آید دوری کنید.

ارزیابی روزانه کار سختی است و در ارزیابی ماهانه نیز فاصله دو ارزیابی آنقدر زیاد است که ممکن است کلا بی‌خیال قضیه شویم. ارزیابی هفتگی به نظرم از دو مورد قبلی بهتر است.  برای نیم ساعت تا  یک ساعت به خودمان پاسخگو باشیم.

توضیحات کامل‌تر را در این پست نوشته‌ام. اگر دوست داشتید می‌توانید مطالعه کنید. باعث خوشحالی است.

منتقد درونی

اگر نگویم همه می‌توانم بگویم بیشتر ما آدم‌ها یک موجود رو مخ به اسم منتقد درونی در خودمان داریم که انگار مواجب می‌گیرد که روی اعصاب‌مان راه برود و ناخن‌هایش را روی تخته سیاه بکشد تا حرص‌مان را در بیاورد.

وظیفه اصلی این منتقد درونی انگار خودگویی منفی است. با خودگویی منفی سعی دارد ما را قانع کند که به اندازه کافی استعداد نداریم، یه اندازه کافی بلد نیستیم، به اندازه کافی باهوش نیستیم، به اندازه کافی جذاب  نیستیم. چپ و راست با اعتماد به نفس‌مان دست به یقه می‌شود و اصرار دارد که ما از عهده‌ کارها بر نمی‌آییم.

۱ ۲
این وبلاگ شامل نوشته‌های پراکنده‌ و روزنوشته‌هایی است که تصمیم گرفته‌ام منتشر کنم.

Designed By Erfan Powered by Bayan