محمدرضا عاشوری

وبلاگ نوشته‌ها و روزنوشته‌های محمدرضا عاشوری

قانون پنج ثانیه

امروز که به پیاده‌روی رفته بودم به خلاصه یک کتاب صوتی به نام قانون 5 ثانیه گوش دادم.  اپلیکیشنی هست به اسم بوکاپو که خلاصه کتاب‌های صوتی را در خود دارد و با خرید اشتراک، که این روز‌ها بخاطر هفته کتاب 40 درصد تخفیف هم گذاشته اند، می‌توانید به این فایل‌های صوتی گوش کنید.

هرچند کلا از خلاصه کتاب خوشم نمی‌آید اما از آن استفاده میکنم. به دو دلیل

یک اینکه بعضی کتاب‌ها هستند که رغبتی به خریدنشان ندارم. اما بعضی وقت‌ها کنجکاو می‌شوم که ببینم در آن‌ها چه گفته‌اند. بخاطر همین خلاصه کتاب این کنجکاوی مرا ارضا می‌کند.

دوم اینکه بعضی  از کتاب‌ها هستند که مایلم بخوانم ولی اطلاعاتی در مورد آن‌ها ندارم و نمی خواهم پولم را برای خرید کتاب‌هایی که به دردم نمی‌خورند خرج کنم. بخاطر همین اگر خلاصه کتاب موجود باشد با گوش دادنش سرکی در آن می‌کشم و اگر به دردم خوردند توی لیست خریدم می‌گذارم.

به طور کلی گوش دادن خلاصه کتاب‌ها هم برایم آموزنده‌است و نکاتی را موقع پیاده‌روی یاد می‌گیرم و هم اینکه با کتاب‌های جدیدی آشنا می‌شوم و در مورد خواندنشان تصمیم می‌گیرم.

اما برویم سراغ کتاب قانون 5 ثانیه. این کتاب را شخصی به اسم مل رابینز نوشته است که اسمش تا امروز به گوشم نخورده بود. این بابا یک شب داشته از تلویزیون پرتاب موشک به فضا را می‌دیده که متوجه می‌شود هنگام لانچ موشک از 5 تا 1 می‌شمرند.( البته تا جایی که یادم هست بیبشتر می‌شمردند ولی حالا زیاد مهم نیست.)

یک نگاه به خودش می‌اندازد و یک نگاه به موشک پرتاپ شده و خودش را با موشک مقایسه می کند. مل رابینز ظاهرا مشکل بیدار شدن سر صبح را داشته و وقتی آلارم گوشیش صدا می‌خورده بلند می‌شده و آلارم را خاموش می‌کرده و باز به خواب ناز می‌رفته. اما آن شب تصمیم می‌گیرد فردا صبح به جای این کار قبل از اینکه فکری در سرش بیاید از 5 تا 1 بشمرد و یکهو از جایش بلند شود. فردا صبح این کار را می‌کند و جواب می‌گیرد و می‌نشیند یک کتاب می‌نویسد به اسم قانون 5 ثانیه. 

اما اگر شوخی را کنار بگذاریم پر بیراه نمی‌گوید. قانون 5 ثانیه قصد دارد بگوید که وقتی تصمیم به کاری می‌گیرید 5-4-3-2-1 بگویید و اجرایش کنید. البته همه کارها را نمی‌شود اینطوری شروع کرد ولی بارها تجربه کرده‌ام که تعلل و سستی در انجام دادن کاری بخاطر بهتر شدن شرایط و در مودش قرار گرفتن و وقت مناسب به کل فراموش شده‌اند.

اصل حرفش این است که ما بسیاری از تصمیم‌هایمان را از روی احساس می‌گیریم و احساس هم قربانش بروم خسته است. همش دوست دارد که حسش باشد تا کاری را انجام دهد. دنبال وقت و شرایط مناسب می‌گردد.

علاوه بر اهمال کاری بخاطر وقت و شرایط مناسب گاهی ترس‌ها و شک‌ها نیز ما را از انجام دادن بسیاری از کارها باز میدارند که بعدا به خودمان می‌گوییم اگر فلان کار را همان موقع انجام داده بودیم الان وضعیت‌مان این نبود. 

به طورکلی مل رابینز معتقد است که اکنون بهترین زمان انجام دادن کارهاست. این قانون مشخصا در تصمیمات بزرگ زندگی که نیاز به تجزیه و تحلیل و بررسی دارند در حد شعاری بیش نیست. اما برای بسیاری از کار‌هایی که در زندگی‌مان وجود دارند و از نتایج  آن‌ها آگاهیم به نظرم قانون خوبی است. 

شما وقتی می‌دانید انجام کاری برای زندگیتان خوب است و نتایج خوبی دارد بهتر است هرچه زودتر شروعش کنید و تنبلی را کنار بگذارید. حالا خواستید تا پنج هم بشمارید تا دل مل رابیز نشکند.

 

سلام. عالی بود محمدرضا جان. 

مخلصم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
این وبلاگ شامل نوشته‌های پراکنده‌ و روزنوشته‌هایی است که تصمیم گرفته‌ام منتشر کنم.

Designed By Erfan Powered by Bayan