محمدرضا عاشوری

وبلاگ نوشته‌ها و روزنوشته‌های محمدرضا عاشوری

در مذمت گوش دادن خلاصه کتاب

پیاده‌روی‌ها همچنان پابرجاست اما برای نوشتن کمی تنبلی کرده‌ام. البته‌ جاهای دیگری می‌نویسم که باعث شده‌است از این وبلاگ غافل شوم.

فایل‌های صوتی که هنگام پیاده‌روی گوش می‌دهم کمی پراکنده شده است و نمی‌توانم یک جمع بندی درست و حسابی از آن‌ها بنویسم.

فکر کنم قبلا به این اشاره کردم که اشتراک بوکاپو را خریداری کرده‌ام و در این اپلیکیشن خلاصه کتاب‌های صوتی را گوش می‌دهم. این چند وقتی که به تعدادی از خلاصه کتاب‌ها گوش دادم متوجه شدم که گوش‌دادن به خلاصه کتاب تاثیر عمیقی روی ذهن آدمی نمی‌گذارد.

برخلاف کتاب که خواندن آن ممکن است روز‌ها و هفته‌ها ذهن آدمی را درگیر خود کند و تاثیر زیادی در سراسر زندگی انسان به وجود بیاورد، شنیدن خلاصه کتاب تنها ردی بسیار بسیار کم رنگ روی زندگی او به جای خواهد گذاشت.

اگرچه من در همان نوشته قبل به این موضوع اشاره کردم که هدفم از گوش دادن به این خلاصه کتاب‌ها تصمیم‌گیری برای خواندن یا نخواندن آن‌ها است اما اکنون احساس می‌کنم گوش دادن به این خلاصه‌ها باعث می‌شود که من این تصور را داشته باشم که ایده اصلی و مغز کلام آن کتاب را از این فایل صوتی شنیده‌ام پس حداقل فعلا نیازی به خواندن آن ندارم.

درواقع خلاصه کتاب‌ها باعث می‌شوند دانش ما در زمینه موضوعی که کتاب به آن پرداخته است کاملا سطحی و به نظرم نازیبا باقی بماند.  فرض کنید نقاشی قصد کشیدن تصویر یک اسب را داشته باشد، نقاش برای کشیدن اسب زمان زیادی را  خرج می‌کند. تمام جزئیات را به‌خوبی نقاشی می‌کند، رنگ‌ها را به درستی  انتخاب می‌کند، برای کشیدن سایه‌های بدن اسب ساعت‌ها زمان می‌گذارد و در نهایت تصویر یک اسب را به شما ارائه می‌دهد. احتمالا چیزی شبیه به عکس پایین

تصویر یک اسب زیبا

حال فرض کنید من بخواهم تصویر یک اسب را برای شما نقاشی کنم، با توجه به این که مطلقا هیچ گونه مهارت و استعدادی در نقاشی ندارم  احتمالا تصویری که به شما ارائه خواهم داد چیزی به مراتب بدتر از تصویر زیر است.

تصور داغان یک اسب

هر دو یک اسب را کشیده‌ایم. و شما با دیدن هردو تصویر متوجه می‌شوید که تصویر مربوط به یک اسب است( البته در مورد نقاشی که من بکشم شک دارم). اما کدام را دوست خواهید داشت؟ کدام را در ذهنتان ثبت می‌کنید؟ اگر تا کنون یک اسب را از نزدیک ندیده باشید به نظرتان کدام یک به تصویر یک اسب واقعی شباهت بیشتری دارد؟

اکنون فکر می‌کنم منظورم را به خوبی متوجه شده‌اید. خلاصه یک کتاب هرگز با خود کتاب برابر نیست. هرچند بسیاری از کتاب‌هایی که در زمینه توسعه فردی و موفقیت منتشر می‌شود  مشتی خزعبلات بیشتر نیست اما همان خزعبلات هم از خلاصه‌اش بهتر است. 

به نظرم خلاصه کتاب‌های صوتی که قبلا خوانده‌ایم را اگر گوش بدهیم خیلی بهتر است تا خلاصه کتاب‌هایی که فعلا نخوانده‌ایم.

این‌ها چیز‌هایی بود که من فعلا از گوش دادن خلاصه کتاب‌های صوتی فهمیدم. اگر چیز دیگری فهمیدم حتما به سمع و نظر شما خواهم رسانید.

دوشنبه ۲۲ آذر ۰۰ , ۰۱:۲۱ ماه توت‌فرنگی

بعضی کتابا خلاصه‌ش شاید خوب باشه ولی چیزایی مثل رمان یا مثلا کتاب های توضیحی مثل نحوه انجام مدیتیشن خب خلاصه‌ش معلومه جالب نمیشه‌. کتاب کار عمیق رو من پادکستش رو گوش دادم واقعا نمی تونم برم کتابش رو بخونم چون احساس می کنم علی بندری هر چی توش بود رو گفته. 

به نظرم خلاصه کتابایی رو انتخاب کن که تفکر عمیق لازم نداشته باشه‌.

گاهی بحث اصلا سر محتوا نیست و به فرم برمی‌گرده. خیلی چیزها رو تو خیلی از کتاب‌ها و پادکست‌ها و منابع دیگه میبینیم و می‌خونیم و می‌شنویم ولی اونایی روی ما اثر می‌ذارن و به یاد ما می‌مونن که فرم خوبی داشتن و خوب بیان شدن.
توی خلاصه کتاب ما از فرم می‌گذریم و فقط محتوا رو داریم. می‌دونید مثل چیه؟ مثل یه پیام اخلاقی می‌مونه که یکی با یه خط شعار می‌خواد اونو به ما بگه و یکی یه فیلم می‌سازه و همون پیام رو منتقل می‌کنه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
این وبلاگ شامل نوشته‌های پراکنده‌ و روزنوشته‌هایی است که تصمیم گرفته‌ام منتشر کنم.

Designed By Erfan Powered by Bayan